loading...
مذهبی
حمیدرضا بازدید : 138 جمعه 01 بهمن 1389 نظرات (0)

عمو عبّاس ، علمت کو ؟ عموی خوبم            عمو عبّاس ، تو نرو تا که پا نکوبم         عمو عبّاس ، تو نرو تا که پا نکوبم          عمو عبّاس ، بی تو قلب حرم می گیره.......

احیای فرهنگ محبت و مهربانی

پيامبر(ص) در اجراى شفقت و رحمت به بندگان خدا چندان مبالغه مى ‏فرمود كه بارى‏ تعالى او را بدين صفت بارها در قرآن ستود.

اهل‏بيت پيامبر(ص) نيز در اين زمينه بر سيره آن حضرت مشى مى ‏كردند، اما حسين بن على(ع) بنا به ضرورت و نياز زمانه تأكيدى ويژه بر احياى اين سنت داشت و آن را به گونه يك فرهنگ در گستره جامعه خشونت ‏زده مى ‏خواست. اظهار محبت امام تنها منحصر به خويشاوندان و افراد خاندان خويش نبود، بلكه نسبت به ديگران نيز جريان مى ‏يافت، حتى در طول حركت و نهضت عاشورا نيز به گونه‏اى پررنگ ادامه داشت. ماجراى ملاقات آن حضرت با زهير بن قين و صيد كردن دل و جان اين هوادار عثمان به تير محبت و مهر، نمونه‏ اى از عمل به اين سنت حسنه است.

شگفت ‏تر از رويداد ياد شده، مهر ورزى آن حضرت است با حرّ، آن هم در هنگامى كه به
عنوان فرمانده سپاه دشمن در برابر وى به صف ‏آرايى پرداخته است، واقعاً در كجاى تاريخ ديده و شنيده شده كه شخصى دشمن مسلح و ستيزه ‏جوى خويش را كه از تشنگى زائد الوصف در معرض نابودى قرار گرفته سيراب كند؟ و نه تنها كه لشكريان را، بلكه عطش اسبان و چارپايان آنان را نيز به اندك آب ذخيره كاروان فرونشاند! به اين قطعه زيباى تاريخى ‏بنگريد:

«على بن سمعان محاربى مى ‏گويد: من آن روز در لشكر حرّ بودم و ديرتر از ديگران رسيدم، امام چون تشنگى من و اسبم را ديد، فرمود : «راويه» را بخوابان! من مقصود او را نفهميدم، بعد فرمود: اى برادرزاده، شتر آبكش را بخوابان. خوابانيدم. فرمود: از آن آب بنوش! چون آب با فشار بيرون مى ‏ريخت من هر چه كردم، نتوانستم. از اين رو خود به پيش آمد و سر مشك را گرفت و آب در كاسه ريخت مرا و اسبم را سيراب كرد!» [1]

اين رحمت واسعه حسينى بود كه دل دشمن محارب را نرم و وادار به كرنش مى ‏كرد، تا
جايى كه در همان حالت رويايى، مقهور عدالت و ديندارى حسين(ع) مى ‏شود و در نماز بر وى اقتدا مى ‏كند.

چه سعادتمند مردانى كه در ميانه راه مكه و كربلا با آن بزرگوار رو به رو شدند و در برابر درياى بيكران محبت و مهرش حيرت زده تسليم گرديدند. همين پيوند عاطفى بود كه خيلى زود به عشقى سوزان مبدل مى ‏شد، به طورى كه سر از پا نشناخته پروانه‏ وار خود را به شمع وجودش مى‏ سپردند. اوج اين دل‏دادگى در شب و روز عاشورا به زيباترين شكل آن در معرض ديدگان تاريخ نهاده شد:

به محمد بن بشر حضرمى خبر دادند فرزندت در يكى از مرزها دستگير و اسير گرديده. گفت: آنچه براى او و من پيش آمده است را به حساب خدا مى ‏گذارم در حالى كه دوست نداشتم او اسير و من زنده باشم!

امام(ع) نيز در برابر فرمود:

«رحمت خدا بر تو باد از قيد بيعت من آزادى، برو و نسبت به رهايى فرزندت بكوش!»

گفت:

«اگر حيوانات درنده مرا زنده زنده بخورند هرگز از تو جدا نشوم».[2]

پس امام از برد يمانى آورد و به او گفت به فرزند ديگرت كه هم اكنون در نزد توست بده و
به او بگو آنها را هزينه آزادى برادرش كند!
[3]

ديگر ياران نيز در شعله عشق آتشين مى ‏سوختند و احساسات بى ‏شائبه خويش را در عباراتى مشابه اظهار مى‏ داشتند، يكى مى ‏گفت: « دوست دارم هزار بار پى در پى كشته و زنده شوم ولى خداى بزرگ در ازاى آن، جان تو و جوانانت را نجات دهد».

يكى مى ‏گفت:

«اگر هفتاد بار سوزانده و خاكستر شوم و باز زنده گردم باز هم دست از تو بر نمى ‏دارم».[4]

پيوند عاطفى امام و رابطه مهرآميز وى با افراد خاندانش نيز حتى در گرماگرم نبرد مرهمى است بر زخمهاى خشونت ‏زدگان صحراى تفتيده طف و كوير درشتناك خودكامگى و ستم‏ پيشگى. رفتار وى در روز عاشورا با زنان و كودكان آن اندازه لطيف و زيبا است كه نظيرى براى آن نمى ‏توان يافت، براى همين جهت بود كه زينب عليهاسلام در هنگام حركت به سوى كوفه و شام، وقتى سر حسين(ع) روى نيزه در برابرش ديد به اين شعر مترنّم گرديد:

يا اخى قلبك الشقيق علينا ما له قد شقى و صار صليبا.

-----------------

[1]. ارشاد، ص‏224.

[2]. طبقات، (ترجمةالحسين)، تراثنا، ش‏10، ص‏180. تاريخ ابن عساكر ج‏13، ص‏54. تهذيب التهذيب،
ج‏1، ص‏15.

[3]. لهوف، ص‏41.

[4]. تجارب الامم، ج‏4، ص‏69. طبرى، ج‏5، ص‏419. ارشاد، ص‏231.

 

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 12
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 11
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 9
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 12
  • بازدید ماه : 10
  • بازدید سال : 34
  • بازدید کلی : 1,183